یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
که جایی که او هست من کیستم
گر او هست حقا که من نیستم
چو خود را به چشم حقارت بدید
صدف در کنارش به جان پرورید
سپهرش به ی رسانید کار
که شد نامور لولو شاهوار
بلندی از آن یافت کاو پست شدادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » احمد ( یکشنبه 86/9/25 :: ساعت 1:46 عصر )